سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عجب درد تاریکیست درد خواستن

[ و فرمود : ] آنجا که گفتن باید خاموشى نشاید ، و آنجا که ندانند ، به که خاموش مانند . [نهج البلاغه]

نویسنده:   سارا(86/7/3 ::  4:0 صبح)

 به آنها از عذاب نزدیک(عذاب دنیا) پیش از عذاب بزرگ (عذاب آخرت) می‏چشانیم شاید بازگردند.«آیه 21 سوره سجده»

من گل پژمرده‏ای هستم که غریبانه به خوشبختی می‏نگرم. می‏دانم روزی هستی بیمار درد روانسوزی را چون سایه‏ی سیاهی بر سرم می‏افکند.می‏دانم روزی رویاهای گنگ من چون رازی درون سینه‏ام خواهد سوخت. می‏دانم این دنیا افسون و جادوست. می‏دانم زمانه هر روز بر بدبختی ما وحشیانه می‏خندد. می‏دانم حسرتهای هستی سوز   تماناهای رنگارنگ و خواهشهای جانسوزم روزی در پهنای مرداب وحشی روزگار گم می‏شود. می‏دانم که می‏دانی خنده‏ی من خنده‏ی غمناک بیهوده‏ایست. می‏دانم که می‏دانی من سراپا دردم. خورشید آرزویم خاموش است. می‏دانی که سینه‏ام از وحشت می‏تپد و حس ترسناکی مرا به نیمه راه رسانده. پس انقدر بهآزار من نکوش. تمنای مرا ببین. دل ناآرام وبی‏تابم را بنگر...   می‏دانم تمام فریادهایم بی‏جواب است. وای! دل خوش باور! من انقدر به ناتوانی نکوش اینجا پایان توست.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

صفحه اصلی

شناسنامه

ایمیل

 RSS 


کل بازدید:3430

بازدید امروز:14

بازدید دیروز:0


پارسی بلاگ

وبلاگ های فارسی

بخش مدیریت




اوقات شرعی


درباره خودم

عجب درد تاریکیست  درد خواستن

لوگوی خودم

عجب درد تاریکیست  درد خواستن






اشتراک

 
>

آرشیو

پاییز 1386
تابستان 1386

. با پارسی بلاگ نویسندگی را آغاز کنید